رشوه
سلام گلم چند روز پیش دقیقا روز تولد حضر علی (ع) بابایی تصمیم گرفت برای شما یه چیز خیلی خوشمل بخره ، نزدیکای ظهر بود که بابایی گفت پاشو بریم بیرون ولی نگفت کجا . حدس میزد کجا میخواد بره ولی فکرشم نمیکردم که قصد خرید داشته باشه خلاصه با هم راهی خیابون گمرک شدیم و بعد از اینکه سوژه مورد نظر پیدا شد بابایی کلی ذوق کرد و در یک چشم بر هم زدن وارد مغازه شد و فورا خریدشو انجام داد . بلههههه بابایی جون براتون یه موتور خیلی خیلی خوشگل خریده بود . اگه بدوني بابايي با چه ذوق و شوقي موتور و آورد خونه و تنظيمش كرد و وقتي راهش انداخت كلي ذوق ميكرد و قربون صدقت ميرفت ، هر كي نميدونست فكر ميكرد كه فس...
نویسنده :
زهرا
11:13